از وقتي تو را حس كرده ام تمام وجودم تب كرده از همه ي اضطراب ها از همه آينده
از همه ي آنچه كه چه خواهد شد ؟ در كوچه هاي عشقمان كه قدم مي زنم نبضم آنقدر سريع خود را بي تابانه بر در و ديوار مي كوبد تا فراموش نكنم خاطره هاي دنيا ي ناب تو را من عمريست بيمار عشقم بيماري كه هيچ طبيبي درمانش را نيافته و نمي يابد من عمريست در زير يك نگاه بي قرار پنهان شده ام تب و لرز هاي عشق تو گاهي به سراغم مي آيد راس عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید
برچسب : طبيب,عشقم,كجايي, نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 218 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 6:24